ســــآربــــآלּ

 

آثار اعتقاد به امام زمان(عج)
(برگرفته از کتاب"آثار اعتقاد به امام زمان(ع)" از دکتر هادی قندهاری انتشارات منیر)
صلّی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا
مقدمه
پیش از آنکه به بحث در اصل مهدویت بپردازیم، لازم است بدانیم که اصولا جایگاه این بحث در اعتقادات شیعی کجاست؟
آیا اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(عج) و آشنایی و معرفت به آن حضرت و انتظار ظهور آن حضرت و توجه و توسل به آن حضرت ضرورت دینی دارد، و یا اینکه مسلمانی بدون آن نیز امکان پذیر است؟!
اصولاً تا انسان به اهمیت چیزی پی نبرد، به آن دل نمی دهد و برای آن همت نمی گمارد و آنطور که شایسته است به آن ارج نمی گذارد. لذا است که گفتگوی در این زمینه را در14فصل دنبال می کنیم.
(در هر بروز رسانی بلاگ 1 فصل بیان می شود)
فصل 1 {پایه ی اصلی دین}
از این تقسیم بندی عذفی و مشهور که«اعتقاد به ولایت و امامت در اصول مذهب قرار گرفته»، برخی به غلط این نتیجه را گرفته اند که اعتقاد به امامت و ولایت اهل بیت(ع) ضرورت اسلامی نداشته، ایمان اسلامی بدون آن امکان پذیر است! در حلیکه نصوص دینی، خلاف این دیدگاه را اثبات می کند.
حضرت باقر(ع) فرمودند:
اسلام بر پنج پایه بنا شده است: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و برای هیچکدام از چهار اصل قبلی به اندازه ولایت، سفارش نشده است.
سپس امام فرمودند:
ولی مردم، چهار اصل قبلی را گرفته، ولایت را رها کرده اند.(کافی 2/18 ح3و1و8)
این روایت، اولویت ولایت را بر چهار اصل عبادی اسلام، یعنی بر نماز و زکات و حج و ولایت نشان می دهد.
در روایت دیگری از امام باقر(ع) ولایت اهل بیت(ع) بالاترین حقیقت دینی معرفی شده است. آنجا که می فرمایند:
بالاترین و مرتفع ترین امر دین و کلید همه ی امور دینی و مدخل آنها، و مایه ی خرسندی خدای جهان، اطاعت از امام پس از معرفت او است.(کافی 2/19 ح5)
بنابراین، ولایت اهل بیت(ع) فرع دین نبوده، همه ی دین(غیر از توحید و نبوت) فرع ولایت محسوب می شود.
در روایتی از امام صادق(ع) که گزارش معراجهای مکرر رسول خدا(ص) به ملکوت آسمانها است، اولویت ولایت اهل بیت بر دیگر فرائض و مبانی دین اینگونه ترسیم شده است:
پیامبر اکرم(ص) 120 بار به معراج رفت، در هر بار خدای بزرگ، پیامبر(ص) را بیش از آنکه به واجبات دینی توصیه نماید به ولایت علی و ائمه(ع) توصیه می فرمود.(بصائر الدرجات 2/97_خصال2/23)
پس امر ولایت از همه واجبات دینی اوجب و از یکایک فرائض الهی مهمتر است.
درجه این اهمیت چنان است که در فرمایش دیگری از رسول خدا(ص) دوستی اهل بیت(ع) اساس دین معرفی شده است.
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می فرمایند:
هرچیزی پایه هایی دارد و پایه اسلام، محبت ما اهل بیت است.(کافی 2/46 ح2_بحار68/343ح15 و 281ح34_ محاسن/286)
 حضرت باقر(ع) در مقام بیان پایه های دین، پس از معرفی نماز و زکات و روزه و حج و ولایت به عنوان ارکان دین، در پاسخ سوال«زرارة» که پرسید: کدامیک از این ارکان پنجگانه افضل است، فرمودند:
ولایت از دیگر مبانی برتر است. زیرا که کلید آنها ولایت است، پیشوای الهی مردم را به روش انجام آنها راهنمایی می نماید(محاسن/286_تفسیر عیاشی1/191)
نکته قابل توجه اینجا است که از پنج رکن(نماز، زکات، روزه، حج و ولایت) یاد شده، در چهار اصل آنها عذر موجه افراد در ناچاریها پذیرفته است و شارع مقدس تخفیف قائل گردیده است، مثل اینکه در سفر، نماز شکسته شده، زکات تا زمانی که مال به حد نصاب نرسد واجب نبوده، روزه بر بیمار و مسافر و پیر واجب نیست، حج به شرط استطاعت واجب می باشد. ولی ولایت با هیچ عذری از دوش افراد برداشته نشده، در همه شرائط و حالات، افراد به معرفت و اطاعت امام، موظف بوده و بدان آزموده می گردند.(کافی 2/22 ح12 از امام صادق(ع) و بحار 68/376 ح21 از امام باقر(ع)).
حضرت باقر(ع) فرمودند:
خداوند روز قیامت، عذر کسی را که بگوید: من از اینکه فرزندان حضرت فاطمه پیشوای همه ی مردم بوده اند خبر نداشتم، نمی پذیرد.(بحار 68/14 ح15)
پس زیبنده است که ما نسبت به این اصل که مهمترین رکن دینی(پس از توحید و نبوت) قلمداد شده است، توجه و اهتمام بیشتری ورزیم.



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:آثار اعتقاد به امام زمان(عج) از دکتر هادی قندهاری, توسط یه منتظر

 

شرح فراق یار
 
درد فراق یار را من به بیان و گفتگو
شرح نمی توان دهم نکته به نکته ، موبه مو
جامه صبر بردرم چند در انتظار او
قطعه به قطعه ، نخ به نخ ، تار به تار ،پو به پو
می طلبم نشانه از هرکه  ،رهم نمی دهد
گفته به گفته ، دم به دم ، دسته به دسته ، سو به سو
تا که کنم سراغ از او می گذرم به هر طرف
خانه به خانه ، جابه جا ، کوچه به کوچه ، کو به کو
اشک به دامن آورم  روز وشبان به یاد شه
دجله به دجله ، یم به یم ، نهر به نهر ، جو به جو
درد جنون عشق او می کِشدم به بحر و برّ
شهر به شهر و ده به ده ، درّه به درّه ،کوه به کوه
خیز و بریز ساقیا ساغر غم ز خون دل
جام به جام و دَن به دَن ، خمّ به خمّ و سبو سبو
تا که کنم نثار شه جان عزیز خویش را
ز آتش هجر پی به پی و ز غم و رنج تو به تو
کشته عشق شاه را بلکه برند عاشقان
دست به دست  و پا به پا، سینه به سینه روبرو
 



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:شرح فراغ یار,اشعار مهدویت, توسط یه منتظر




نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط یه منتظر

 

كفعمى در كتاب«مصباح»فرموده است:اين دعاى حضرت مهدى(عج)است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَكْرِمْنَا بِالهُدَى وَ الاسْتِقَامَةِ وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اكْفُفْ أَيْدِيَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السِّرْقَةِ وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِيَانَةِ وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِيبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِيحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِينَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِينَ بِالاتِّبَاعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِينَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ،
(خدايا،توفيق فرمانبرى،و دورى از نافرمانى،و درستى نهاد و شناخت واجبات را روزى ما بدار و ما را به هدايت و پايدارى گرامى دار،و زبانمان را به راستگويى و حكمت استوار ساز،و دلهايمان را از دانش و بينش پر كن،و شكمهايمان را از حرام و شبهه پاك فرما،و دستانمان را از ستم و دزدى بازدار و ديدگانمان را از ناپاكى و خيانت فرو بند،و گوشهايمان را از شنيدن بيهوده و غيبت ببند، و بر دانشمندانمان زهد و خيرخواهى و بر دانش‏آموزان تلاش و شوق،و بر شنوندگان پيروى و پندآموزى،و بر بيماران شفا و آرامش،و بر مردگان‏ مهر و رحمت،)
وَ عَلَى مَشَايِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّكِينَةِ وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَيَاءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ وَ عَلَى الْغُزَاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلاصِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ وَ بَارِكْ لِلْحُجَّاجِ وَ الزُّوَّارِ فِي الزَّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ مَا أَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
(و بر پيران متانت و آرامش،و بر جوانان بازگشت و توبه‏ و بر زنان حيا و پاكدامنى و بر ثروتمندان فروتنى و گشادگى،و بر تنگدستان شكيبايى‏ و قناعت،و بر جنگجويان نصر و پيروزى،و بر اسيران آزادى و راحتى،و بر حاكمان دادگسترى و دلسوزى،و بر زيردستان انصاف و خوشرفتارى تفضّل فرما،و حاجيان‏ و زيارت‏كنندگان را در زاد و خرجى بركت ده،و آنچه را بر ايشان از حج و عمره واجب كردى توفيق اتمام عنايت كن به فضل و رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان.)



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:اللهم ارزقنا توفیق الطاعه, توسط یه منتظر

 

آموزه های اخلاقی در دعای اللهم ارزقنا توفیق الطاعة))
رزق توفیق:
پیش درآمد
در سیره درخشان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)، گفتار و سخنان حکیمانه و دلنشین آنها، بخش مهمی از فرهنگ زندگی آنها است، و در این بخش، فصل برجسته و بالنده ای از دعاها و مناجات های آنان را تشکیل می دهد، که به راستی می توان آن ها را کلاس بزرگی برای آموزش عرفان، اخلاق، شیوه های عالی زندگی، و فرهنگ ناب پاک سازی و بهسازی نام برد. بنابراین لازم است این فصل بالنده را در متن زندگی قرار داد، و از آن اکثر بهره برداری صحیح را در راستای تعالی و تکامل و پیروزی همه جانبه در همه عرصه ها نمود.
مناجات ها و دعاهایی همچون مناجات های امیرمؤمنان علی (ع)و دعای کمیل و مناجات شعبانیّه او، و مناجات ها و دعاهای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به ویژه دعای عرفه امام حسین(ع) و دعاهای صحیفه سجادیه و...که حضرت امام قدّس سرّه در مورد بهره برداری از این دعاها بسیار سفارش می کرد، و آنها را قرآن صاعد می خواند، یعنی آنها را برگرفته از قرآن و وحی الهی می دانست، که از زبان معصومان(ع) و اولیای ممتاز خدا، به سوی ملکوت صعود می کند، و انسان را همراه این براق صعود، به سوی سرچشمه زلال ملکوت و کمالات اعلی به بالا و بالاها می برد. برای روشن شدن مطلب کافی است که به فرازی از نوشتار امام خمینی قدّس سرّه پیرامون صحیفه سجادیه توجه کنیم: «صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است، و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوت گاه انس است... آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور اللّه نشأت گرفته، و طریقه سلوک اولیاء بزرگ و اوصیاء عظیم الشأن الهی است که در آن همه گونه نعمت موجود است، و هر کس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده می کند.(1)
نتیجه این که: از دعاهای معصومان(ع) و دعای امام عصر (عج) که در حقیقت در سلک صحیفه سجادیه است، نباید غافل ماند، و خود را از این قرآن صاعد محروم ساخت. بلکه لازم است برای رشد و تعالی با فراهم نمودن شرایط و حالات، اکثر بهره برداری را از آنها نموده، و از این فرهنگ نورانی، کسب نور نموده و بر صفای باطن، و پاک زیستی و صعود به سوی قلّه عرفان و کمالات استفاده بهینه کرد.
با توجه به این که رسول خدا(ص) فرمود: «الدّعاء مخّ العبادة؛(2) دعا جان عبادت است.» و از آیات و روایات استفاده می شود که باید هنگام دعا به این امور توجه داشت تا بیشتر بهره مند شد:
1ـ توجه به محتوای دعا
2ـ پاک سازی در پرتو دعا
3ـ وصول به جان عبادت در پرتو دعا
 4ـ رهایی از اندوه و حزن و نگرانی ها در پرتو دعا
 5 ـ ذکر نام های آرام بخش خدا هنگام دعا، و دریافت توحید کامل، و این که همه چیز از آن خدا و در دست خداست.
 6ـ بهره مندی از آموزه های عرفانی و اخلاقی از فضای روحانی دعا
اخلاق از زبان امام عصر(عج)
تردیدی نیست که بزرگ ترین وظایف ما در عصر غیبت که جامع و شامل سایر وظایف است خودسازی با ترک هرگونه رذایل و ضد ارزش ها، و جذب فضایل و ارزش ها است، و این موضوع به طور شایان و عمیق و وسیع و شایسته در پرتو انوار نیایش های پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به دست می آید، و چه بهتر که به سراغ یکی از دعاهای معروف ولی اللّه اعظم امام عصر(عج) که با جمله: «اللهم ارزقنا توفیق الطاعة» شروع می شود برویم، تا هم از روحانیت این دعا بهره ببریم، و از تلقین ملکوتی آن از زبان آن ولی اللّه اعظم(عج)
با توجه به این که نیایشگران و اهل مناجات در پیشگاه امام عصر(عج) به قدری ارزشمندند که آن حضرت در آغاز یکی از دعاهای خود به خداوند عرض می کند: «الهی بحقّ من ناجاک و بحقّ من دعاک فی البرّ و البحر»؛(3) خدایا! به حق هر کس که با تو مناجات کند، و به حق هر که در صحرا و دریا تو را بخواند و دعا کند.
شرحی پیرامون این دعا
از ناحیه مقدّسه امام عصر، حضرت مهدی(عج) دعاهای مختلفی نقل شده که یکی از دعاهای معروف آن، دعایی است که با فراز: «اللهم ارزقنا توفیق الطاعة» آغاز می گردد، این دعا از محتوایی بسیار عمیق و عالی برخوردار است که گویی درس های فرهنگی و اخلاقی بسیار مفیدی است که آن بزرگوار در لباس دعا، به پیروانش و به همه حق پرستان آموخته است، درس های سازنده و آموزنده در بیست و شش فراز، که در حقیقت 26 درس مهم برای انسان هایی است که در میان خصال اخلاقی، هر فرازی از آنها مناسب حال آنها با صفات مخصوص به خود است.
این دعا را که در مفاتیح الجنان محدّث قمی(ره) ذکر شده، علما و محدثین بزرگ و مورد اعتمادی از پیشینیان نقل نموده اند از جمله آنها: 1ـ محدّث و عالم برجسته قرن نهم هجری قمری شیخ تقی الدین کفعمی صاحب کتاب المصباح، و کتاب بلدالامین است این دانشمند محقق در قرن نهم در روستای کفعم از روستاهای جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود، و کتاب مصباح را در سال 895 هـ.ق تألیف نمود.(4) 2ـ و نیز عالم و محدث بزرگ سید بن طاووس (م664 هـ.ق) این دعا را در کتاب مهج الدعوات نقل نموده است، و هر دو نفر از این دو محقق بزرگ، این دعا را نسبت به امام عصر حضرت مهدی (عج) داده، و از ناحیه مقدسه آن بزرگوار نقل نموده اند، و سپس علمای متأخّر مانند علّامه مجلسی در زادالمعاد، و محدّث قمی در مفاتیح، و محقق کاشانی در مصابیح الجنان، این دعا را از دو عالم نامبرده نقل نموده اند.
دو نکته پیرامون رزق و توفیق
جالب این که در آغاز این دعا، سخن از «رزق و روزی و توفیق به میان آمده این گونه که می گوییم: «خدایاتوفیق اطاعت را رزق و روزی ما گردان.» که بیانگر آن است که خصال نیک، و ارزش ها از روزی های معنوی است که همچون رزق و روزی مادی، همواره مورد نیاز است، همان گونه که اگر رزق مادی به انسان نرسد، او قحطی زده شده و در پرتگاه نابودی قرار می گیرد، نرسیدن به رزق معنوی نیز باعث سقوط و هلاکت است، و همان گونه که رزق و روزی مادی، هر روزه و در همه اوقات باید به انسان برسد تا او ادامه حیات بدهد، رزق و روزی معنوی نیز باید همیشگی باشد تا موجب ادامه حیات معنوی گردد.
به عبارت روشن تر، رزق و روزی به معنی عطا و بخشش مستمر و بهره ای از خیر و برکت الهی به طور مداوم است که هم شامل غذای جسم و خوراک روزانه و هرگونه روزی مادی مانند لباس و خانه و مرکب و باغ و...می شود، شامل روزی های معنوی مانند ارزش ها و صفات نیک نیز می شود.
 و معنی وسیعی دارد، بلکه رزق و روزی اصلی همین روزی معنوی است، و در دعاها تعبیر به رزق در مورد روزی های معنوی بسیار به کار رفته است، و در قرآن نیز، رزق به معنی عام و جامع است، و شامل امور مادی و معنوی خواهدشد، مثلاً در قرآن می خوانیم:
 «فالّذین آمنوا و عملوا الصّالحات لهم مغفرةٌ و رزقٌ کریمٌ؛(5) آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آمرزش و روزی ارزشمندی برای آنها است.»
 با توجه به این که واژه کریم به معنی هر موجود شریف و پر ارزش است، بنابراین رزق کریم، شامل هر روزی ارزشمند از مادی و معنوی می شود، و دارای مفهوم و معنی گسترده ای است که فراگیرنده هرگونه نعمت های عالی از مادی و معنوی است، چنان که راغب لغت شناس معروف قرآن، رزق کریم را، شامل عموم روزی های شایسته از مادی و معنوی گرفته است.(6)
و در میان ده ها بلکه صدها دعا که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، واژه رزق در مورد امور معنوی به کار رفته است، به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب می کنیم:
در فرازی از یکی از دعاهای امام سجاد(ع) آمده: «اللّهمّ ارزقنی صلة قرابتی...؛(7) خدایا رابطه نیک با خویشاوندانم، و حج قبول شده، و عمل نیک مورد پسندت را به من روزی گردان.» و در دعای دیگر آن حضرت آمده: «خدایا! قلب خاشع و خاضع و هراسانی از خوف خدا، و بدن صابر، و زبان ذاکر و حمد کننده، و یقین راستین، و روزی گسترده و علم مفید به من روزی گردان.»(8)
و در فراز دیگر آمده: «اللّهم ارزقنی قلباً تقیّاً نقیّاً؛(9) خدایا! دل پاک و پاکیزه به من روزی کن».
روایت شده روزی یکی از اصحاب بسیار نیک پیامبر(ص) به نام حارثة بن سراقه به پیامبر(ص) عرض کرد: از خدا بخواه مقام شهادت را نصیبم گرداند، پیامبر(ص) چنین دعا کرد:«اللّهم ارزق حارثة الشّهادة خداوندا!مقام شهادت را به حارثه روزی گردان» طولی نکشید که جنگ احد روی داد و او در این جنگ به شهادت رسید(10)
نتیجه این که رزق و روزی معنی گسترده ای دارد و شامل مواهب معنوی نیز می شود، بنابراین اگر ما خدا را با عنوان یا رزّاق، خواندیم، روزی های معنوی را نیز در نظر بگیریم، بلکه بیشتر به این نوع روزی ها توجه کنیم. چرا که غذای روح، بسیار مهم تر از غذای جسم است.
 
و در مورد توفیق ـ که در آغا زدعای مذکور آمده ـ نیز باید توجه داشت که عامل اصلی، و کلید گشاینده همه ارزش ها و ترک گناهان است، توضیح این که واژه توفیق از ماده وفاق و توافق است و منظور از آن این است که کارهای انسان، موافق فرمان خدا و بر وفق مراد، و هماهنگ با اهداف و مقصود، سهل و آسان گردد، و اسباب کار، فراهم شود و به اصطلاح مقتضی موجود، و هرگونه مانع، مفقود باشد تا انسان با اشتیاق و با کمال راحتی و روانی، به انجام کار همّت نماید.
به عبارت روشن تر توفیق ، یاری و عنایت خاص الهی است که به بندگان شایسته اش می دهد، در مقابل خذلان، که به معنی آن است که خدا او را به خودش واگذارد. خداوند در قرآن می فرماید: «ان ینصرکم اللّه فلا غالب لکم و ان یخذلکم فمن ذاالّذی ینصرکم من بعده...؛(12) اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او شما را یاری کند؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند».
البته باید توجه داشت که یاری و عنایت الهی به بنده اش، بستگی به آمادگی و لیاقت بنده دارد، او باید با شناسایی عوامل و زمینه سازی در این راستا به استقبال توفیق الهی برود، و گرنه در وادی خذلان الهی سقوط می کند، چنان که گفته اند:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شور زار خس
با توجه به این که امیرمؤمنان علی(ع) در گفتار گوناگونی فرمودند:
«توفیق عنایت الهی است، توفیق نخستین نعمت است، توفیق سرلوحه سعادت و رستگاری، و سر سلسله اصلاح و برترین عمل است، و هیچ رهبر و راهنمایی برتر از توفیق  نیست و هیچ نعمتی ارجمندتر از نعمت توفیق نیست.»(13)
امام صادق(ع) در معنی توفیق فرمود: «هرگاه بنده ای فرمان خداوند را بجا آورد، کار او موافق و هماهنگ با فرمان خدا است، و چنین بنده ای به عنوان بنده موفّق نامیده می شود، و هرگاه بنده ای اراده گناه کند، ولی یاری خداوند بین او و گناه جدایی بیندازد، و در نتیجه او از گناه پرهیز کند، چنین بنده ای به توفیق الهی نایل شده است و اگر خداوند بین او و گناه مانع نشود، نشانه آن است که او را به خودش واگذارده و در نتیجه او را از توفیق محروم ساخته است.»(14)
بنابراین توفیق ، با ارزش ترین موهبت الهی است، و به اصطلاح رفیقی است که به هر کس ندهندش، چنان که پر زیبای طاووس را به کرکس نخواهند داد، نتیجه این که اگر بخواهیم به سعادت همه جانبه برسیم و برای انجام وظیفه آماده شویم، و خشنودی و یاری الهی را کسب کنیم باید به ایجاد عوامل توفیق همّت کنیم، عواملی مانند:
سلامتی روح و جسم، وراثت نیک، محیط سالم، غذای پاک، همنشین شایسته، اعتماد به نفس، توکل به خدا، اراده نیرومند، ریاضت و زحمت، صبر و حوصله، برقرار نمودن رابطه تنگاتنگ با خدا و به طور کلی دین مداری، و نیز باید از عوامل ضد توفیق پرهیز کنیم. که همان عوامل ضد عوامل مثبت است، که همچون آفتی ویران گر موجب نابودی توفیقات خواهد شد.
مسأله توفیق به قدری مهم است که در بسیاری از گفتار و دعاهای پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) آمده، بلکه در بسیاری از آنها در سرلوحه نیایش آنها قرار گرفته است. به عنوان نمونه نظر شما را به چند فراز جلب می کنیم:
ـ امیر مؤمنان علی(ع) در سرآغاز فرازی از خطبه اش می فرماید: «نحمده علی ما وفّق له من الطّاعة، وزاد عنه عن المعصیة؛(15) خدای را سپاس گوییم که ما را توفیق اطاعتش و ترک گناهانش بخشیده است».
ـ امام سجاد(ع) در فرازی ازدعایش به خدا عرض می کند: «و وفّقنی للّتی هی ازکی؛(16) خدایا مرا به آنچه که پاک ترین است موفق کن.» و در فراز دیگر عرض می کند: «خدایا! در ماه رمضان مرا برای درک شب قدر توفیق بده، به گونه ای که در صف محبوب ترین و پسندیده ترین بندگان درگاهت قرار گیرم.»(17)
ـ و در قسمت آخر عهدنامه مالک اشتر، حضرت علی(ع) آن را با این فراز به پایان می رساند: «و از خدا می خواهم که با رحمت گسترده و نیروی بی کران که در برآوردن هر حاجتی دارد، مرا و تو را در هرچه رضای او است توفیق دهد.»(18)
و در نامه به قثم بن عباس می نویسد: «وفّقنا اللّه و ایّاکم لمحابّة؛(19) خداوند ما و شما را بر آنچه دوست دارد موفّق کند».
نتیجه این که توفیق از امور بسیار پراهمیتی است که همواره مورد نظر پیامبران و امامان و اولیاء خدا بوده، و مانیز برای تحصیل امتیازات عالی انسانی، باید با مرکب توفیق به پیش رویم، و از به دست آوردن آن در همه ابعاد، با ایجاد زمینه هایش غافل نمانیم، که سنگ زیرین کاخ ترقی و تعالی است، چنان که امام علی(ع) فرمود: «لاینفع اجتهادٌ بغیر توفیقٍ؛ هیچ کوششی بدون توفیق به ثمر نمی رسد.»(20) و نیز فرمود: «مشتاقانه به استقبال توفیق روانه شوید که توفیق اُسّ وثیق (اساس مطمئن) است.»(21)
« و یادمان باشد در این بلاگ و خواندن این مطلب و مطالب دیگر از توفیقات الهی و مخصوصاً خود حضرت(عج) به من و شما است»
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
. نامه اخلاقی عرفانی امام خمینی (که به نوه اش آقای سید علی خمینی اهدا شده) مجموعه آثار، شماره یک، نشر کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی، ص 168.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 5، ص 167؛ بحار، ج 93، ص 300.
3. شیخ تقی الدین کفعمی، مصباح کفعمی، ص 305 ؛ سید بن طاووس مهج الدّعوات، ص 294.
4. محدث قمی، الکنی و الالقاب، ج 3، ص 116؛ فوائد الرضویه، ص 7 و 8.
5. سوره حج، آیه 50.
6. مفردات راغب، ج 14، ص 135، و ج 18، ص 16.
7. بحارالانوار، ج 98، ص 247.
8. همان، ج 95، ص 258.
9. همان، ج 97، ص 89، برای اطلاع بیشتر به این موارد به المعجم المفهرس بحار الانوار، ج 12، ص 8436 تا 8438 مراجعه گردد.
10. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 507.
11. بحارالانوار، ج 78، ص 41.
12. سوره آل عمران، ص 160.
13. غررالحکم، میزان الحکمة، ج 10، ص 590 و 591.
14. توحید صدوق، ص 242.
15. نهج البلاغه بنیاد، خطبه 185، صبحی صالح، خطبه 194.
16. صحیفه سجادیه، دعای20.
17. بحارالانوار، ج 98، ص 102.
18. نهج البلاغه، نامه 53.
19. همان، نامه 67.
20. غررالحکم.
21. همان.
 



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:آموزه های اخلاقی در دعای اللهم ارزقنا توفیق الطاعة, توسط یه منتظر

 

انتظارات امام زمان(عج) از گروه های اجتماعی در دعای"اللهم ارزقنا توفیق الطاعة"
امام زمان(عج) در دعای «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه (1) برای قشرهای مختلف، دعاهایی فرموده که در واقع انتظارات و توقعات آن حضرت را نشان می دهد. این دعا را می توان به دو قسمت تقسیم کرد: در بخش نخست برای همگان و عموم مردم درخواست هایی از خداوند کرده و در قسمت دوم برای هر یک از قشرهای جامعه به طور جداگانه دعا شده است.
در قسمت دوم، آن حضرت در واقع توقع و نگرانی خود را از هر قشر نیز بیان فرموده است.
1- علما
«و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحه » پروردگارا! به علمای ما، زهد و خیرخواهی برای جامعه عنایت فرما».
امام در این قسمت از ثروت اندوزی و ترک نصیحت دانشمندان،اعلام نگرانی می کند.
در روایات به این دو محور اشاراتی شده و این دو ویژگی را ملاک برای عالمان بیان کرده اند. از امام صادق(ع) نقل است: اگر دیدید عالم، علاقه مند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گرد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(ع) وحی کرد: «بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم.»(2)
در مورد آشکار کردن علم و بیان احکام الهی و خیرخواهی برای جامعه نیز امامان بزرگوار چنین فرموده اند:
«اذا ظهرت البدع فعلی العالم أن یظهر علمه فان لم یفعل سلب نورالایمان:(3) هرگاه بدعت ها آشکار گردد، عالم باید علم خود را اظهار کند، وگرنه نور ایمان از او گرفته خواهد شد.»
این نکته را اضافه می کنیم که قرآن وقتی ویژگی علمای اهل کتاب را برمی شمرد، به همین دنیاطلبی و کتمان کردن حقایق به وسیله آنان اشاره می فرماید.
2- دانشجویان
«و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه » پروردگارا! به دانشجویان و علم آموزان توفیق تلاش و تمایل به تحصیل علم عنایت فرما.»
دعا و توقع امام زمان(عج) از همه دانش پژوهان آن است که در طلب علم، رغبت و تمایل نشان دهند و از هر گونه تنبلی و کسالت دوری کنند. امام صادق(ع) آن گاه که جنود (لشکر) عقل و جهل را برمی شمرد، نشاط و شادابی را لشکر عقل و کسالت را لشکر جهل برمی شمرد(4) و به همین جهت در دعایی از کسالت و ناتوانی به خدا پناه می برد؛ «اللهم انی اعوذبک من الکسل و الهرم(5)
در کتاب های روایی هم باب مستقلی با عنوان «باب کراهه الکسل» ذکر شده و روایاتی در مذمت کسالت و تنبلی آورده اند.
امام کاظم(ع) می فرماید: پدرم خطاب به بعضی از فرزندانش چنین فرمود: «ایاک و الکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الاخره (6) از بی حوصلگی و کسالت به دورباش که این دو، مانع بهره مندی از دنیا و آخرت خواهند بود.»
امام علی(ع)می فرماید: «آن گاه که اشیاء با یکدیگر جفت شدند، «کسالت» و «عجز» نیز با یکدیگر ازدواج کردند و فرزندی به نام «فقر» به دنیا آمد.(7)
در وصایای پیامبر(ص) به علی (ع) آمده است:
«یا علی! از دو خصلت بپرهیز: کسالت و بی حوصلگی! چرا که در این صورت، قدرت بر ادای حق نخواهی داشت و راحتی را از دست خواهی داد».(8)
امام صادق(ع) هم فرمود: «ایاک و الضجر و الکسل انهما مفتاح سوء. انه من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر علی حق.(9) از بی حوصلگی و کسالت به دور باش که این دو، کلید هر بدی است؛ چرا که کسالت مانع از اقدام به کارها و بی حوصلگی از بین برنده استقامت خواهد بود».
امیرالمومنان (ع) فرمود: «آفه النجح الکسل؛(01) آفت پیروزی و موفقیت، کسالت است». و نیز همان حضرت یکی از ویژگی های متقین را، حریص بودن بر علم می داند (و حرصا فی علم).(11)
3- جوانان
«و علی الشباب بالانابه و التوبه » پروردگارا! به جوانان ما توفیق بازگشت (به فرمانت) و توبه، عنایت فرما».
در روایات توجه خاصی به جوانان شده؛ چه اینکه جوان، مورد عنایت خداوند است. امام صادق(ع) خطاب به برخی از یارانش فرمود: «اما علمت ان الله تعالی یکرم الشباب منکم؛(21) آیا نمی دانید که خداوند جوانان شما را گرامی می دارد؟!»
جوانی، زمان شکل گیری شخصیت است و بدین سبب امامان معصوم تاکید بر انس جوانان با قرآن دارند. امام صادق(ع) می فرماید: «جوان مومنی که قرآن می خواند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود و خداوند او را با ابرار قرار می دهد».(31) روشن است که چنین جوانی، در روز قیامت، در برابر مشکلات آن روز ایمن خواهد بود. از سوی دیگر، جوانی، زمان اوج قدرت است و از این احساس، در بعضی روایات تعبیر به مستی(41) و در بعضی دیگر تعبیر به جنون(51) شده است. بدین علت، باید جوان را در مسیر عبادت و بندگی خداوند قرار داد. یکی از اقدامات لازم در این جهت، مسئله ازدواج است. پیامبر(ص) خطاب به جوان ها چنین فرمود: «یا معشر الشباب من استطاع منکم الباه فلیتزوج فانه اغض للبصر و احصن للفرج؛(61) ای جوان ها! هر کس از شما که می تواند، ازدواج کند؛ چرا که ازدواج برای چشم ها پوشاننده تر و برای دامن، حفظ کننده تر است (و چشم را از نگاه به نامحرمان و دامن را از آلودگی باز می دارد)».
در این زمینه قرآن داستان پاکی و صدق حضرت یوسف(ع) را ذکر می کند که چگونه در اوج جوانی، خود را از گناه وارهاند.
درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(ع) می فرماید: «علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر؛(71) جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است».
4- بانوان
«و علی النساء بالحیاء و العفه » پروردگارا! به زن ها حیا و عفت عنایت فرما».
نقش بی بدیل بانوان آنگاه آشکار می گردد که تاریخ را ورق زنیم و نقش فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) را به دقت نگریسته، سپس پیروان هر یک از این بزرگواران همچون همسر زهیربن قین در کربلا و دیگران را مورد توجه قرار دهیم. اما آنچه بر قدر و منزلت زنان می افزاید، حیا و عفت آنان است. در روایتی امام صادق(ع) سرچشمه مکارم و بزرگواری ها را «حیا» معرفی می کند و می فرماید: «المکارم عشر... و رأسهن الحیاء».(81)
شاید به ندرت بتوان روایتی را پیدا کرد که در مقام شمارش ارزش های اخلاقی، نامی از حیا به میان نیاورده باشد، بلکه همیشه امامان(ع) و رهبران دینی بر حیا تأکید کرده اند؛ چرا که با پیدایش حیا، بسیاری از ارزش های اخلاقی زنده می گردند و در مقابل، بی شرمی و بی حیایی به ویژه در زن ها می تواند بسیاری از ناهنجاری ها را در پی داشته باشد.
در روایتی دیگر، امام صادق(ع) به نقل از رسول الله(ص) می فرماید: «خیر نسائکم العفیفه الغلمه ؛(91) بهترین زنان شما، زنان با عفت و شوهردوست هستند».
در حدیثی از امام باقر(ع) چنین می خوانیم: «خداوند با حیاست و اهل حیا را دوست می دارد»(02) و در مورد دیگر، آمده است: «الحیاء خیر کله؛ (12) حیا همه اش خوبی است».
آنگاه که بانوان جامه حیا و عفت را به درآوردند، تبدیل به دام های شیطان می گردند: «النساء حباله الشیطان».(22)
5- ثروتمندان
«و علی الأغنیاء بالتواضع و السعه » پروردگارا! به ثروتمندان تواضع و توفیق احسان به دیگران عنایت فرما».
پیامد ثروت، تکبر و بخل است و اغنیا باید متوجه باشند که به خاطر فقرا، از نعمت های خداوند بهره مند شده اند؛ چنان که امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: «خداوند می فرماید: من ثروتمندان را به خاطر احترامشان ثروتمند قرار ندادم و فقرا را به علت اهانت به آنها فقیر نگرداندم، بلکه این (فقر و ثروت) آزمایشی برای فقرا و ثروتمندان است و اگر فقرا نبودند، اغنیا مستحق بهشت نمی شدند». (32)
امام صادق (ع) نیز فرموده است: «ثروتمندان شیعیان ما، امین بر محتاجان هستند. پس رعایت حال آنان را بنمائید. خداوند، شما را حفظ کند». (42)
ثروتمند بی درد، مرده متحرک است و بی جهت نیست که در حدیث وارد شده: نشستن با اغنیا، دل را می میراند. (52)
اسلام برای ریشه کنی فقر، احکامی را هم برای اموال و ثروت ها وضع کرده است؛ از جمله زکات را واجب کرده که حداقل وظیفه مسلمانان است و اگر این منبع برای رفع نیاز آنان کفایت نکند، خداوند منابع دیگری را قرار داده؛ مانند دادن صدقه به فقرا. این، همان است که خداوند می فرماید (والذین فی اموالهم حق معلوم) (62) پس حق معلوم، غیر از زکات است که بر هر کسی بر حسب توانایی اش واجب و لازم است (72) امام رضا به نقل از امام صادق (ع) نقل می فرمایند: «ولو خرج الناس زکوه أموالهم ما احتاج أحد (82) اگر زکات را که حداقل واجب است، همه پرداخت کنند، فقیری باقی نخواهد ماند». نیز امام صادق (ع) می فرماید: «خداوند فقرا را شریک اموال اغنیا قرارداده پس ثروتمندان حق ندارند اموالشان را برای غیر شرکای خود صرف کنند (92)
6- فقرا
«و علی الفقراء بالصبر والقناعه » پروردگارا! به فقرا صبر و قناعت عطا فرما».
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند به پیامبران خود ده ویژگی عنایت کرد. پس در خود بنگرید، اگر آن ویژگی ها در شما هست، خدا را حمد کنید و اگر در شما نیست، آن را از خداوند بخواهید و از جمله آن ده خصلت، صبر و قناعت است». (03)
نیز امام صادق (ع) می فرماید: «پیروزی را طلب کردم و آن را در صبر یافتم، و بی نیازی را خواستم و آن را در قناعت یافتم». (13)
انسان در مسیر زندگی، نیاز به مرکبی خستگی ناپذیر و سلاحی برنده دارد که از نگاه امام علی(ع) «صبر، مرکبی است همیشه کارآمد و قناعت، شمشیری است بران».(23)
در پاره ای از روایات هم آمده است که: قناعت گنج بی پایان است. لازمه صبر و قناعت دو چیز است: اول دست نیازیدن به مال حرام، و دوم چشم ندوختن به مال دیگران.
7- حاکمان
«و علی الأمراء بالعدل والشفقه » پروردگارا! به والیان، عدالت محوری و مهرورزی عنایت فرما.»
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «خداوند شش گروه را به شش علت عذاب می کند و از جمله حاکمان را به سبب ظلم معذب می سازد.»(33)
در روایت دیگر چنین می خوانیم: «ان شر البقاع دور الأمراء الذین لایقضون بالحق؛(43) بدترین مکان ها، خانه های حاکمانی است که به حق قضاوت نمی کنند.»
اگر حاکمان، عادل باشند، اطاعت مردم از آنان سبب عزت آنها خواهد گردید وگرنه جز ذلت چیزی نصیب مردم نمی شود. امام سجاد(ع) فرمودند: «و طاعه ولاه العدل تمام العز؛(53) تمام عزت در اطاعت از والیان عادل است.»
این سخن امام صادق(ع) نیز جالب است که در توصیف عدل می فرماید: «عدالت از آبی که نصیب شخصی تشنه شود، گواراتر است. چقدر عدالت، بزرگ است؛ هر چند کم باشد!»(63) و در حدیث دیگر می فرماید: «عدل از عسل شیرین تر، از روغن نرم تر، و از مشک خوشبوتر است.»(73)
در زمینه ثمرات و آثار عدل- مخصوصا آن گاه که عدالت از جانب حکومت باشد- حضرت صادق(ع) می فرماید: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم و تنزل السماء رزقها و تخرج الأرض برکتها باذن الله تعالی؛(83) مردم هنگامی که عدل در میانشان اجرا شود، بی نیاز می گردند، و آسمان روزی (باران) خود را نازل می کند و زمین برکات خود را خارج می سازد، به اذن خداوند متعال».
در پایان از خداوند می خواهیم تا خورشید عدالت از پس پرده برون آید و عدل حقیقی را در تمام ابعاد آن اجرا بفرماید. ما نیز باید ضمن آن که این دعا را در همه جا ترنم می کنیم، بکوشیم که به انتظارات حضرت مهدی(عج) پاسخ دهیم و به علاوه، پیام او را هم به همه قشرهای جامعه برسانیم.
پی نوشت ها
1- این دعا در چند کتاب معتبر وارد شده از جمله: البلد الامین، کفعمی، کشف الغمه ، ج1، ص 972؛ المصباح، کفعمی، ص 280،
2- الکافی ج1، ص 47، بحارالانوار، ج2، ص 801، علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 593،
3- وسائل الشیعه. ج 61، ص 172، بحارالانوار، ج 84، ص 225؛ علل الشرایع، ج1، ص .235
4- الکافی، ج1، ص 02.
5- همان، ج2، ص 585.
6- همان، ج 5، ص 58.
7- همان، ص 68.
8- وسائل الشیعه، ج 61، ص 32.
9- مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج 11، ص 771.
01- مستدرک الوسایل، ج31، ص 44؛ غررالحکم و دررالکلم ص 364
11- بحارالانوار، ج46، ص 5.31
12- الکافی، ج8، ص 33.
31- وسائل الشیعه، ج6، ص 771.
41- مستدرک الوسائل، ج11، ص 173.
51- من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق (م183)، ج4، ص773.
61- مستدرک الوسایل، ج41، ص .153
71- الکافی، ج8، ص39.
81- همان، ج2، ص 65.
91- همان، ج5، ص 423.
02- من لایحضره الفقیه، ج3، ص 605.
12- همان، ج4، ص .379
22- همان، ص 673.
42 و 23- الکافی، ج2، ص .265
25- همان، ص .641
26- ذاریات / 91.
27- الکافی، ج3، ص .498
28- همان، ص .507
29- همان، ص .556
30- الکافی، ج2، ص 65.
13- بحارالانوار، ج1، ص .158
32- همان، ج 86، ص 69.
33- الکافی، ج8، ص 361.
43- من لایحضره الفقیه، ج3، ص6.
35- الکافی، ج1، ص 02.
63- همان، ج2، ص .146
37- همان، ص 741.
83- همان، ج3، ص 865.
 



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:انتظارات امام زمان(عج) از گروه های اجتماعی در دعای"اللهم ارزقنا توفیق الطاعة" , توسط یه منتظر

مطلب ارسالی از tzbemam




نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط یه منتظر

 

مطلب ارسالی از yamahdi 
با تشکر از دوست عزیز
کمترین حد شناخت حضرت مهدی (عج) چیست؟


تردیدی نیست که شناخت امام زمان علیه السلامفرع بر شناخت خدا و پذیرش نبوت رسول اوست. پذیرش اسلام به معنای تسلیم شدن در مقابلدستورات الهی است، و بی شک دستورات الهی به توسط آیات قرآنی و حدیث پیامبر (ص) وائمه (ع) به ما میرسد.
در روایات متواتر* و مورد قبول شیعه و اهل سنت ثابت شده است که خداوندشخصی را به نام 'مهدی' برگزیده است، تا او در آخر الزمان دین خدا را بر دیگر ادیانبه صورت ظاهر نیز تفوق دهد و زمین را از قسط و عدل پرنماید.
راستیکمترین حد شناخت چنین امامی چیست؟
"به درستی که بهترین و واجبترین فریضه ها برانسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست، و مرز شناخت، آن است که خداوند رابشناسد اینکه هیچ معبود حقی جز او نیست و هیچ گونه مثل و مانندی ندارد، و بداند کهقدیم پایدار موجود است بدون فقدان ، موصوف است بی آنکه شبیه و نظیر و باطل کنندهایداشته باشد، هیچ چیز به مثل او نیست و اوست شنوای بینا. و پس از آن شناخت فرستادهخداست و گواهی دادن به پیغمبری او. و کمترین مرتبه شناخت رسول، اقرار به پیغمبریاوست و اینکه آنچه از کتاب یا امر یا نهی آورده از خدای عزوجل می باشد، و بعد از آنشناختن امامی است که به صفت و نامش در حال راحتی و سختی به او اقتدا مینمایی.
و کمتریندرجه شناخت امام آن است که (دانسته شود) او جز در درجه نبوت همتای پیغمبر صلی اللهعلیه و آله و سلم و امام وارث پیغمبر است، و اطاعت امام اطاعت از خداوند و اطاعت ازرسول خدا صلی الله و علیه وآله و سلم است. و بداند تسلیم بودن به او در همه امور، ومراجعه کامل به او و پذیرش گفته او از مراتب شناخت می باشد، و بداند که امام بعد ازرسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی بن آبی طالب است، و بعد از او حسن، سپسحسین، سپس علی بن الحسین، سپس محمد بن علی ، سپس جعفر بن محمد، سپس موسی بن جعفرسپس علی بن موسی سپس محمد بن علی ، و پس از او علی بن محمد -فرزندش- و بعد از علیپسرش حسن و حجت از فرزندان حسن می باشند.
سپس امام صادق علیه السلام به راوی فرمود: دراین مورد برای تو اصلی قرار دادم پس بر آن عمل کن ...". (بحارالأنوار36/406 )
از این جا معلوممی گردد که که کمترین حد شناخت امام (ع) این است که او را به نام و نسب بشناسد. اورا وارث پیامبر بداند، و اطاعت او را واجب بشمارد. این اصلی است که امام صادق (ع) برای ما قرار داده است.
* روایت متواتر روایتی است که انسان از کثرت نقل و نحوه نقل آن روایتاطمینان پیدا می کند که، مضمون این روایت از معصوم صادر شده است.
متن عربیروایت:
نقل عن أبیعبدالله (ع): إن أفضل الفرائض و أوجبها على الإنسان معرفة الرب و الإقرار لهبالعبودیة و حد المعرفة أن یعرف أنه لا إله غیره و لا شبیه له و لا نظیر له و أنیعرف أنه قدیم مثبت موجود غیر فقید موصوف من غیر شبیه و لا مثیل لَیْسَ کَمِثْلِهِشَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیُر و بعده معرفة الرسول ص و الشهادة له بالنبوةو أدنى معرفة الرسول الإقرار بنبوته و أن ما أتى به من کتاب أو أمر أو نهی فذلک منالله عز و جل و بعده معرفة الإمام الذی به یأتم بنعته و صفته و اسمه فی حال العسر والیسر و أدنى معرفة الإمام أنه عدل النبی إلا درجة النبوة و وارثه و أن طاعته طاعةالله و طاعة رسول الله و التسلیم له فی کل أمر و الرد إلیه و الأخذ بقوله و یعلم أنالإمام بعد رسول الله ص علی بن أبی طالب و بعده الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسینثم محمد بن علی ثم أنا ثم بعدی موسى ابنی و بعده علی ابنه و بعد على محمد ابنه وبعد محمد علی ابنه و بعد علی الحسن ابنه و الحجة من ولد الحسن ثم قال یا معاویةجعلت لک أصلا فی هذا فاعمل علیه. (بحارالأنوار36/406 )
 
 



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:کمترین حد شناخت حضرت مهدی (عج) چیست؟, توسط یه منتظر

 

نام کتاب: آثار اعتقاد به امام زمان (عج)
مولف: دکتر هادی قندهاری
ناشر: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر
*توضیحات:
این کتاب دارای 14 فصل می باشد که هر فصل در هر بروز رسانی بلاگ با عنوان نام کتاب«آثار اعتقاد به امام زمان(عج)» نمایش داده می شود.
*چکیده ای از کتاب:
صلّی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا
مقدمه
پیش از آنکه به بحث در اصل مهدویت بپردازیم، لازم است بدانیم که اصولا جایگاه این بحث در اعتقادات شیعی کجاست؟
آیا اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(عج) و آشنایی و معرفت به آن حضرت و انتظار ظهور آن حضرت و توجه و توسل به آن حضرت ضرورت دینی دارد، و یا اینکه مسلمانی بدون آن نیز امکان پذیر است؟!
اصولاً تا انسان به اهمیت چیزی پی نبرد، به آن دل نمی دهد و برای آن همت نمی گمارد و آنطور که شایسته است به آن ارج نمی گذارد. لذا است که گفتگوی در این زمینه را در14فصل دنبال می کنیم.
فهرست
1.پایه ی اصلی دین
2.شرط ایمان
3.توحید عملی
4.بندگی خداوند
5.شرط قبول اعمال
6.در عوالم و ادیان قبل
7.برترین راه تقرب به خداوند
8.تنها راه نجات
9.شرط لازم برای مغفرت حق
10.هدایت الهی
11.برترین نعمت خداوند
12.در معرفت امام زمان(عج)
13.سبب علوّ مقام پیروان
14.تذکرات:
الف)عمل،لازمه ی ولایت و دوستی اهل بیت(ع)
ب)وعده و وعید خداوند به محبین
ج)نهی از غلوّ در شان اهل بیت(ع)
د)شرط ولایت اهل بیت(ع)،برائت از دشمنان
هـ)تنها محبت اهل بیت(ع) کافی نیست
و)اولویت ولایت، بر دیگر فرائض
ز)لزوم تربیت فرزندان بر ولایت آل محمد(ص)
ح)درجات بالاتر ولایت،با تقاضای از خدا
 
 

 




نوشته شده در تاريخ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب آثار اعتقاد به امام زمان(عج),دکتر هادی قندهاری, توسط یه منتظر




   درباره وبلاگ

   آرشيو مطالب

   آخرين مطالب

   نويسندگان

   پيوند ها


   دانشنامه مهدویت

   پيوندهاي روزانه

   لوگوی دوستان

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 229
بازدید کل : 160268
تعداد مطالب : 122
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

خدمات وبلاگ نويسان جوان

انواع کد هاي جديد جاوا تغيير شکل موس