فصل زیبای بهاران زمین در راه است
دولت مهدوی و عصر نوین در راه است
بخت عالم شکفد طالع فرخ بدمد
روزگاری خوش و خرم تر از این در راه است
برسد دور زمان را نفسی بهتر از این
لحظه ای ناب و دمی تازه ترین در راه است
آن شکوفایی دوران برسد بر همه جا
از قدوم خوش او باغ برین در راه است
بشکند او همه بتهای شیاطین جهان
روز موعود جهانگیری دین در راه است
جای این مکتب در حال زوال بشری
بهترینی که شود جایگزین در راه است
روز پیروزی مردان خدا را بینی
موعد نصرت این دین مبین در راه است
بی گمان روز ظهورش به جهان نزدیک است
لحظه حس حضورش به یقین در راه است
(مبّشر)
فصل زیبای بهاران زمین در راه است
دولت مهدوی و عصر نوین در راه است
بخت عالم شکفد طالع فرخ بدمد
روزگاری خوش و خرم تر از این در راه است
برسد دور زمان را نفسی بهتر از این
لحظه ای ناب و دمی تازه ترین در راه است
آن شکوفایی دوران برسد بر همه جا
از قدوم خوش او باغ برین در راه است
بشکند او همه بتهای شیاطین جهان
روز موعود جهانگیری دین در راه است
جای این مکتب در حال زوال بشری
بهترینی که شود جایگزین در راه است
روز پیروزی مردان خدا را بینی
موعد نصرت این دین مبین در راه است
بی گمان روز ظهورش به جهان نزدیک است
لحظه حس حضورش به یقین در راه است
فریاد رسی می آید
همه درد بشر به دوا برسد
همه جا را صلح وصفا برسد
انسان برهد از خود آنگه
کامل گردد به خدا برسد
همگانی گردد نعمت ها
قسمت، آخرهمه را برسد
به خدا به خدا آید روزی
آن هادی و منجی ما برسد
همه جا زعدالت پر گردد
بانگ شادی به سما برسد
قرآن باشد همه جا قانون
نه دگر انسان به خطا برسد
نه ستم ماند ، نه ستم کاری
بنیان کن کاخ ریا برسد
نه زماتم وغم خبری دیگر
دل بی نوا به نوا برسد
نه دگر ترسی نه دگر رنجی
دوران صبر ورضا برسد
نه زخون ریزی خبری باشد
هنگام مهرو وفا برسد
نه دگر تبعیض سیاه و سفید
که تباهی فقر وغنا برسد
نه دگر مرزی نه دگر جنگی
انسان به حقیقت ها برسد
مهدی آید رهبر گردد
آن مظهر عدل خدا برسد
*خدا کند که بیایی
الا که راز خدایی خدا کند که بیایی
تو نور غیب نمایی خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانم خدا کند که سر آید
سر آید و تو بر آیی خدا کند که بیایی
دمی که بی تو برآید خدا کند که نیاید
الا که هستی مایی خدا کند که بیایی
به هر دعا که توانم تو را همیشه بخوانم
الا که روح خدایی خدا کند که بیایی
تو مشعری، عرفانی،تو زمزمی تو صفایی
تو رمز آب بقایی خدا کند که بیایی
قسم به عصمت زهرا بیا زغیبت کبری
دگر بس است جدایی خدا کند که بیایی
